دیروز به مهسا (از دانشجوهای دکترا) پیام دادم که ببینم کی باید بروم دانشگاه و میانترمهای درس دکتر میم را تصحیح کنم. بعد از هماهنگ کردن زمان گفت:«اونجا کارا خوب پیش میره؟؟؟!»
گفتم :«هی، بدک نیست!»
گفت :«دکتر میم این چند روز هی میگه باید از بچهها کار بکشیم، بعد تو رو مثال میزنه!»
گفتم :«یعنی فقط داره از من کار میکشه؟!»
گفت :«بقیه رو سپرده به من، میگه من به دخترا نمیتونم چیزی بگم!»
گفتم :«پس من چیم؟!»
و بعدش را یادم نیست که دقیقا بحث چطور عوض سد:))
یادتان هست در اولین پست این تگِ «اینجانامه» پرسیدم نمیدانم چرا از بین این همه دختر، فقط من را فرستادهاند اینجا و در محیطی کاملا مردانه؟! هیچی دیگر! مشخص شد که امر کلاً بر ایشان مشتبه شده :|||
* عنوان: مطلعِ(!) یکی از آهنگهای خواجهامیری